۱۳۹۲ آبان ۱۸, شنبه

دیرکاری (Procrastination): فرزند یک ازدواج عجیب



 بخش احتمالاً نخست:

آیا ایده آل گرایی و تن آسایی می توانند با هم ازدواج کنند؟ متأسفانه بله.  فرزند این ازدواج عجیب اما موجود ناقص الخلقه ای و مهیبی است که جز رنج روح و بی مقدار کردن حاصل کار انسان  باری به دوش نمیگیرد. این چند خط نه حاصل مطالعه یا پژوهش که نتیجه تعمق در احوال شخصی نگارنده است که حداقل از ابتدای دبستان به شدت با این مشکل دست به گریبان بوده است.  به نظر نمی رسد مضرات این مشکل نیازمند توضیح مبسوطی باشد. فرد دیرکار هم  به دلیل استرسی که در تمام مدت تعویق انجام کارها متحمل میشود از لذات زندگی آنچنان که باید بهره مند نمیشود و حتی اگر در ظاهر هم در حال تفریح باشد خاطر آسوده ای ندارد و هم در آخر از آنجا که بسیار دیر شروع به انجام رساندن وظیفه کرده است کار شایسته و در خوری ارائه نمی کند و توانمندی هایش را حتی در حد متوسطی نشان نمی دهد.

 اما دقیقاً چه چیز ما را به دیرکاری و تعویق مداوم کارها تا آخرین زمان ممکن میکشاند؟ چرا نمی توانیم از زمان آزاد و بی دغدغه ای که در ابتدای تخصیص یک وظیفه خاص وجود دارد استفاده کنیم و با اتلاف مداوم این زمان، کار را به زمانی معوق میکنیم که حتی زمان کافی برای انجام درست و حسابی آن نداریم و وادار میشویم تا به سرعتی کاری با کیفیتی حداقلی انجام داده و تحویل دهیم؟ فرض کنید برای خواندن یک کتاب، تحویل یک مقاله، انجام تکالیف درسی، انجام یک پروژه کاری یا ویرایش یک متن یک ماه زمان داریم و تخمین ما از زمان لازم برای به انجام رساندن آن چیزی حدود 16 ساعت است. چه چیز باعث میشود انسان که ظاهراً باید رفتار حسابگرانه داشته باشد این کار را در دو روز نخست انجام نمیدهد تا در 28 روز بعد احساس آرامش بیشتری داشته باشد، از فشار کاری و استرس روز آخر پرهیز کند و کار قابل قبولی هم ارائه دهد بلکه این کار را ابتدا به هفته آخر، سپس به روز آخر و نهایتاً به زمانی محول میکند که حتی 16 ساعت هم برای انجام آن زمان ندارد؟ در این معامله اساساً چه سودی هست که انسان را ناخودآگاه به خود جذب میکند؟



 برداشت من این است که امتزاج عحیبی از دو نیروی درونی نسبتاً متضاد انسان را به این ورطه میکشانند: ایده آل گرایی و تن آسانی. در ادامه مثال فوق، نوشتن یک مقاله درسی با وعد تحویل یک ماهه در نظر بگیرید و فرض کنید در این یک ماه هیچ وظیفه مهم دیگری بر عهده تان نیست. تخمین شما این است که این کار حدود 16ساعت طول میکشد که شامل مطالعه منابع، جمع و استخراج فیش، نوشتن ایده های خودتان، تدوین مقاله، مرتب کردن مراجع و در نهایت بازخوانی و اصلاح نهایی است. منطق شما در هنگام محاسبه این زمان تخمینی تا حد زیادی با ایده آل گرایی همراه است. شما تصور میکنید اگر این 16 ساعت را صرف کنید نمره کامل مقاله را خواهید گرفت و مقاله ارائه شده تقریباً بی نقص خواهد بود. در عین حال چیزی مانع تخمین ایده آل گرایانه شما نیست چون یک ماه زمان دارید و ایده آل گرایی نیرویی است که شما از آن تصور مثبتی دارید و سرکوبش نمیکنید. همه آدمها دوست دارند تصیور خوبی از خود بسازند و نتیجه عالی بگیرند. در این جا اما یک نیروی درونی فعلاً مخفی دیگر وجود دارد که شما در هنگام تخمین زدن جدی اش نمی گیرید و سرکوبش میکنید: تنبلی یا همان میل طبیعی بشر به راحتی و آسایش. شما تنبلی را یک صفت منفی میدانید و دلیلی نمی بینید که او را در فرآیند محاسبه تخمین مشارکت دهید. تنبلی هم ظاهراً سکوت کرده و مداخله ای نمی کند. اما هنگامی که تصمیم می گیرید در عمل شروع به نوشتن مقاله کنید نقش تنبلی شروع میشود. در روزهای اولیه مرتب به خودتان میگویید که هنوز وقت هست و میشود کارهای خوش آیندتری از نوشتن مقاله انجام داد. با گذشت زمان و نزدیک شدن به موعد تحویل، علاوه بر ندای "هنوز وقت هست" ندای دیگری هم می شنوید. می شود تعداد مقالاتی را که قصد دارید مطالعه کنید کمتر کرده و با این کار 3 ساعت از 16 ساعت لازم کم کنید، بعد کم کم به این فکر میکنید که زمان زیادی برای نوشتن ایده های خودتان درنظر گرفته اید و این ندا را کم کم در مورد تمام اجزا کار میشنوید. نیروی ابتدائاً سرکوب شده تنبلی کم کم نقش خود را نشان میدهد. کم کم تخمین از 16 ساعت به حدود 8 ساعت کاهش می یابد و همزمان استرس شدیدتر و شدیدتر میشود و با نزدیک شدن به موعد تحویل کم کم این حس به شما دست میدهد که دیگر زمان لازم برای تحویل مقاله باقی نمانده است. ابتدا به این فکر میکنید که اساساً مقاله را تحویل ندهید اما اندیشیدن به پیامدهای آن باعث میشود علیرغم اینکه میدانید زمان کافی برای تحویل یک کار فوق العاده یا حتی متوسط ندارید تحت استرس زیاد شروع به انجام آن کنید. در واقع نیروی سرکوب شده تنبلی که به دلیل بدنامی در ابتدا جدی گرفته نشده کم کم اختیار شما را در دست میگیرد و در نهایت تنها فکر کردن به پیامدهای خطرناک عدم تحویل مقاله و استرس زیاد است که باعث میشود شما نهایتاً بر آن غلبه کنید آن هم در زمانی که تا حد زیادی موفق شده و جلوی صرف زمان زیاد بر روی مقاله را گرفته است.

اگر پدیده فوق الذکر اجازه داد یادداشت بعدی را به درمانهای ممکن اختصاص خواهم داد که البته از آنجا که هنوز در مورد نگارنده کاملاً موفق نبوده، احتمالا به درد شما هم نخواهد خورد!

۴ نظر:

  1. افسردگی ( چه آشکار چه پنهان ) هم می تواند نقش داشته باشد.بجای واژه ایده آل گرایی شاید بتوان گفت وسواس .

    پاسخحذف
  2. سلام - جالب بود اما فكر كنم در مرد همه انسانها صدق نمي كنه ، چون در مورد خود من از نوجواني نمي دانم چرا دوست داشتم در ابتدا كارهايم را انجام بدهم و سپس به راحتي استراحت كنم، حتي در مورد مشكلات پيش آمده در زندگي ام، ابتدا سخت ترين آنها را سعي مي كنم حل و فصل نمايم ( البته كه خوب خيلي سخت بوده ) و كلاً عادت كرده ام كه اگر چند كار پيش رو دارم، اول كار دشوارتر را انجام بدهم و مشكلي ندارم خدا را شكر ( البته در اوايل نوجواني به اين راحتي ها نبود ... )، حتي در مورد مسايل كوچك نيز مثلا ً وقتي غذا خوردنم تمام شد همان لحظه ظروف غذا را شسته و همه چيز سر جايش قرار مي گيرد تا بشينم بگويم حالا چند دقيقه بعد مي شورم و .....زندگي اين كارو باهام كرده . ببخشيد، نمي خواستم از خودم تعريف و تمجيد كنم، فقط مي خواستم بگم فكر كنم كه اين امر هم، نسبي هستش و ربط داره به شرايط مختلف ( مانند تحويل مقاله و يا نوع و هر گونه فعاليت ديگر ... ) و چه در افراد مختلف به لحاظ شرايط محيطي تاثير گذار بر زندگي اشخاص و خود افراد، شايدم بسيار بسيار اشتباه مي كنم، اگر چيزي هست كه كمك مي كنه بيشتر در اين زمينه بدونم لطفاً بگين يه چيزي ياد بگيرم. ممنون . موفق باشين .

    پاسخحذف
  3. دوست ناشناس اول: بله افسردگی به شدت این مشکل رو تشدید میکنه ولی برای شخص من حتی مواقعی که افسرده نیستم هم این مشکل وجود داره
    دوست ناشناس دوم: همون طور که به درستی اشاره کردید این مشکل علیرغم فراگیر بودن گریبانگیر همه نیست و در مورد مبتلاها هم درجات متعدد داره.
    من خودم هم هنوز مطالعه ای ندارم ولی امیدوارم وقتی بیشتر خوندم همینجا در موردش بنویسم.
    سپاسگزارم از محبت و ابراز لطفتون

    پاسخحذف
  4. Ödemek istediğiniz faturanızı seçiniz.
    Abone Adı: SA** RA***
    Kurum Adı Tesisat No Fatura No Son Ödeme Tarihi Tutar
    İGDAŞ GAZ DAĞITIM A.Ş. 20409020003 25814849 11.07.2014* 32.00 TL
    İGDAŞ GAZ DAĞITIM A.Ş. 20409020003 26779127 14.08.2014* 18.00 TL


    Kurum Adı Mukavele No Fatura No Tutar
    İSKİ 89873036 8987303624240110 59.00 TL + 41 TL

    Kurum Adı Abone numarası İşletme kodu Fatura No Son Ödeme Tarihi Tutar
    BOĞAZİÇİ ELK.PER.SATIŞ AŞ 00002641087 212.01.13.00.00 01408151158U88YE 25.08.2014* 76.29 TL

    75 Gaz
    125 ab
    115 elek
    total 315 TL
    -60 TL

    پاسخحذف