۱۳۹۲ دی ۷, شنبه

برای سید مهدی موسوی و فاطمه اختصاری

آخرین پُستی که مهدی موسوی تحت عنوان "قاتلین خوش برخورد" قبل از بازداشت در وبلاگش نوشته بدجور اذیتم میکنه. همین چند ثانیه ای که با خانواده صحبت کرده و گفته "برام دعا کنید" علامت خیلی بدیه با شناختی که ازش داریم. تصورش سخت هم نیست. علاوه بر اتهامات سیاسی حتما به بهانه متفاوت بودن سبک زندگیش با سبک مورد پسند حکومت هم تحت فشاره و استفاده جمهوری اسلامی از این تکنیک برای شکستن مقاومت آدمها هم چیز تازه ای نیست. خلاصه که "ناتوانی این دستهای سیمانی" آدم رو خفه میکنه. این چند مصرع رو در تضمین آخرین غزلی پست مدرنی که در وبلاگش منتشر کرده نوشتم:

"صدای هق هق فریاد در گلوی" شما است
صدای ساکت انگشت، روی کیبردم
شما و فاطمه در مسلخید اما من
ز شرم خواندن این پُست آخری مُردم

نوشته ای که "چرا ساکتید آدم ها؟"
به جاش زیر پتو زار زار زار...
دوباره مهدی موعود ما به روی صلیب
صدای "جیغ فاطمه" می آید از اتاق کنار



۱۳۹۲ دی ۶, جمعه

راهکارهایی نیمه مؤثر برای کنار آمدن با دیرکاری (Procrastination)


قبلاً در مطلبی کوتاه به ریشه های دیرکاری پرداختم و پاسخ خواندنی مونا میرزایی را هم در این زمینه در وبلاگ منتشر کردم. ادعای ارائه راهکار درمان برای دیرکاری از سوی کسی که خود هنوز درگیر آن است، ادعای گزافی است اما در این سالها و با آزمودن روشهای مختلف دریافته ام که برخی راهکارهای ساده میتواند دیرکاری را تخفیف دهد و از پیامدهای ناگوار آن بکاهد. در این یادداشت به اختصار به سه مورد از این راهکارها پرداخته ام.

1. شکستن "موعد تحویل" Deadline به چند "فرسخ شمار" Milestone
به تجربه این راهکار را مؤثرترین مورد یافته ام اما متأسفانه معمولاً نیازمند کمک فرد دیگری هم هست. فرض کنید باید در 30 روز آینده یک مقاله40 صفحه ای را ترجمه کنید. به عنوان فردی با سابقه دیرکاری مشخص است که در حالت عادی این کار را به هفته و حتی روزهای آخر واگذار میکنید و به پیامدهای آن از جمله استرس، لذت نبردن از زمانهای آزاد، نپرداختن به دیگر وظایف و کاهش کیفیت کار دچار می شوید. یک روش مناسب برای کاهش این مشکل تقسیم کار به چند بخش مشخص و در میان گذاشتن آن با فرد دیگری مثلاً استاد مربوطه، کارفرما یا فردی که حداقلی از رودربایستی با او دارید است. مثلاً 10 صفحه برای هر هفته و دو روز، فاصله اطمینان قبل از موعد تحویل. از قبل به فرد تعیین شده به صراحت اطلاع میدهید که هر هفته پیش از ظهر جمعه 10 صفحه از ترجمه را برای وی خواهید فرستاد. البته که در اکثر موارد این پیشنهاد با تعجب فرد روبرو میشود چون او قصد ندارد کل ترجمه را قبل از موعد تحویل بررسی کند. سعی کنید مسأله را برای او توضیح دهید. معمولاً افراد از اینکه شما تلاش میکنید نقاط ضعف خود را مدیریت کنید استقبال میکنند. اگر به هر ترتیب امکان ندارد از فردی که دریافت کننده اصلی کار خواهد بود کمک بگیرید یا مسأله نه یک کار عینی مثل ترجمه یا گزارش پروژه که مطالعه محتوا یا چیزی از این قبیل است که امکان تقسیم عینی آن وجود ندارد از دوست دیگری که صمیمت زیادی با او ندارید و تصویری که از خود در ذهن او از خود میسازید برایتان اهمیت دارد استفاده کنید. دوست شما میتواند در موعدهایی که مشخص کرده اید از شما گزارش پیشرفت کار را بگیرد و ترجیحاً با ساز وکاری پیشرفت شما را چک کند.

2. به رسمیت شناختن تنبلی و تخمین واقع بینانه
همانطور که در بررسی ریشه های تنبلی توضیح دادم، تنبلی گرچه ممکن است در روزهای شروع کار در برابر تخمین ایده آلیستی شما از زمان لازم برای انجام کار ظاهراً تسلیم شود، اما در طول انجام کار با جلوگیری از انجام آن انتقام میگیرد و در نهایت با باقی گذاشتن حداقلی از زمان در روزهای انتهایی حتی اجازه صرف زمان استاندارد بر روی کار را نمیدهد.
راهکار  آن است که هنگام تخمین اولیه زمان لازم، به خودتان نهیب بزنید. مثلاً اگر تصمیم میگیرید برای مطالعه ادبیات مقاله تان 30 منبع را بررسی کرده و زمانی حدود 60 ساعت صرف کنید صادقانه از خودتان بپرسید که آیا واقعاً این مقدار کار لازم است؟ آیا نمی توان مثلاً با 15 منبع و 25 ساعت زمان مطالعه ادبیات قابل قبول و آبرومندانه ای انجام داد؟ به جای پاسخ آرمانی به پاسخ واقع بینانه احترام بگذارید ولی با خود عهدی کنید که این 15 مقاله را در همین هفته ابتدایی کار بررسی میکنید. البته که این راهکار احتمالاً مشکل را حل نیمکند اما با کاهش وحشت شما از حجم کاری که باید انجام شود امکان آنکه زودتر به آن بپردازید را افزایش میدهد.

3. پاداش و مجازات
انجام راهکار پاداش و مجازات ساده نیست و در موارد زیادی نیاز به کمک دیگران هم دارد. هر کس بهتر از دیگران به چیزهایی که پاداش تلقی میکند (به طور مثال تفریح های خاص، خرید کتاب مورد علاقه و  رفتن به رستوران یا کافه مورد علاقه)، و همچنین مواردی که از آنها گریزان است (مثل خوردن غذاهای سالم ولی ناخوشایند، محرومیت از دیدن سریال مورد علاقه، محرومیت از تفریح آخر هفته با دوستان) آگاه است. به خود بابت رعایت زمان بندی های واقع بینانه ای که کرده اید پاداش داده و بابت رعایت نکردن آن خود را مجازات کنید و بر این روش اصرار کنید. میتوانید از پیش این پاداش ها و مجازات ها را تعیین کنید. شخصاً چند هفته پیش که از عملکرد خودم ناراضی بودم هنگامی که به فست فود همیشگی رفته بودم، غذایی را که از آن نفرت داشتم سفارش دادم. خود به خود هر وقت قصد فرار از زیر زمانبندی را میکنم، طعم ناخوشایند آن را به خاطر می آورم. چنین رویکردی در میان مدت شما را به برنامه هایتان پایبندتر میکند. خوشتان بیاید یا نه، شرطی شدن در مورد شما هم به عنوان یک انسان کاربرد دارد.